فعالان زن که گفته می شود توسط طالبان بازداشت شده اند صحبت می کنند

< 1 min read

CIR

CIR 's photo

دو زن تجارب خود را از بازداشت شدن توسط طالبان در حالی که اعتراض خود را به تصرف قدرت بیان می کنند به اشتراک می گذارند

لطفا توجه داشته باشید: در این مقاله به تجاوز جنسی و خشونت اشاره شده است افغان وتنس اسامی افراد را نیز تغییر داده و در صورت لزوم جزئیات مشخصی را حذف کرده است.

از زمان بازگشت طالبان در ماه اوت سال گذشته فعالان زن به اعتراض علیه حکومت این گروه و محدودیت‌های اعمال شده بر زنان ادامه داده‌اند.

تنها چند روز پس از تسلط زنان مبارز به خیابان های کابل و مزار شریف مرکز ولایت بلخ آمدند با این حال با شبه ممنوعیت تظاهرات که کمتر از یک ماه پس از بازگشت طالبان به قدرت اجرایی شد مبارزانی که به تظاهرات علیه این گروه ادامه دادند در برخی موارد با خشونت مواجه شده‌اند که افغان وتنس چندین رویداد را تأیید کرده‌اند و بسیاری دیگر گزارش کردند.

برخی از فعالان زن بنا به گزارش‌ها دستگیر و بازداشت شده‌اند که مهمترین آنها پرونده تمنا زریابی پریانی و پروانه ابراهیم خیل است که اتهامات بازداشت آنها توجه رسانه‌های جهانی را به خود جلب کرد علیرغم انکار طالبان ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان نیز تاکید کرد که این گروه حق دارد دعاگران را بلافاصله پس از ناپدید شدن آنها دستگیر و بازداشت کند.

گروه‌ های حقوقی و رسانه‌ ها نسبت به افزایش شواهد مبنی بر دستگیری‌های انتقام‌ جویانه و قتل علیه فعالان روزنامه‌نگاران مقامات سابق دولت افغانستان و نیروهای امنیتی هشدار داده‌اند هرچند طالبان این موضوع را رد کرده و ادعا می‌کنند که در حال بررسی گزارش‌های خشونت و ناپدید شدن هستند.

افغان وتنس با دو زن صحبت کرده است که ادعا می کنند پس از شرکت در اعتراضات در هفته های پس از تسلط توسط طالبان توسط طالبان بازداشت شده اند.

مرجانا که نام واقعی او نیست خود را وکیل فعال حقوق زنان و نویسنده توصیف می کند پیش از این او در سمت‌های مختلف در سازمان‌های دولتی و غیردولتی و نیز بین‌المللی در افغانستان کار می‌کرد.

مرجانا میگوید که او از اولین کسانی بود که در روزهای پس از تسلط ابتدا در تظاهراتی که در کابل و سپس در مزارشریف سازماندهی شد به خیابان ها راهپیمایی کرد و علیه طالبان اعتراض کرد.

مرجانا می گوید روز دوم تسلط طالبان در کابل بود که شنیدم گروهی از زنان در مقابل ارگ ریاست جمهوری تظاهرات کردند با پول کمی که در دست داشتم پلاکارد خریدم و شعار نوشتم و سپس رفتم تا به تظاهرات بپیوندم.

چند روز بعد مرجانا به تظاهرات دیگری در کابل پیوست اما می‌گوید که پدرش پس از اطلاع از فعالیت‌های او از او خواست که به خانه خود در مزار شریف بازگردد مرجانا در بازگشت به خانه با وجود مخالفت خانواده‌اش که نگران امنیت او بودند تصمیم گرفت در روز ۶ سپتامبر به یک تظاهرات دیگر تحت رهبری زنان در مزارشریف بپیوندد بر اساس گزارش‌های خبری در آن زمان برخی از معترضان با خشونت مواجه شدند که گفته می‌شود طالبان می‌گویند تعدادی از شرکت کنندگان را مورد ضرب و شتم قرار داده و تلفن همراه آنها را شکست.

در ۷ سپتمبر مرجانا دوباره به معترضان زن و مرد که در خیابان های مزار شریف راهپیمایی کردند پیوست به گزارش مرجانا این بار اعتراضات با دستگیری بیش از ۶۰ معترض پایان یافت گزارش های خبری از آن زمان نیز ارقام مشابهی را بیان می کنند به طوری که روزنامه ایندیپندنت فارسی گزارش می دهد که ۷۰ معترض بین ۷ تا ۸ سپتامبر بازداشت شده اند.

مرجانا می‌گوید متأسفانه زنانی از درون گروه‌های ما بودند که اطلاعات و هویت ما را با اداره اطلاعات طالبان در میان گذاشتند این گونه بود که طالبان توانستند ما را شناسایی کرده و بعداً ما را بازداشت کنند.

به گزارش مرجانا طالبان پس از دستگیری زنان معترض را به سه مکان مختلف بردند برخی به اداره اطلاعات طالبان تعدادی به دفتر سیاسی عطامحمد نور والی پیشین بلخ و تعدادی به یک محلی به نام خان غوص.

به دلیل صحبت کردن دستگیر شد

صغره که نام واقعی او نیست یک زن بازرگان است که قبلاً در سیاست و روزنامه نگاری فعالیت می کرد و داستانی مشابه داستان مرجانا دارد زمانی که کابل به دست طالبان افتاد صغره فرصت تخلیه را داشت اما تصمیم گرفت در افغانستان بماند زیرا نمی‌خواست خانواده‌اش را پشت سر بگذارد صغره نظرات خود را در مورد طالبان بسیار پر سر و صدا کرده بود و می گوید که برادرش برای محافظت از او بسیاری از پست های او را از فیس بوک پاک کرده است با این حال این مانع از شرکت او در تظاهرات نشد.

او به افغان وتنس میگوید من به تظاهراتی پیوستم که هزاران زن و مرد دیگر به خیابان‌ها ریختند و علیه طالبان شعار دادند وی افزود که طالبان ۳۰۰ نفر را در نزدیکی سفارت ایران دستگیر کردند افغان وتنس نمی تواند این موضوع را تایید کند هرچند که مقالات خبری از زمان گزارش می دهند که طالبان از تیراندازی بازداشت و ضرب و شتم برای متفرق کردن و دلسرد کردن گروه های بزرگی از معترضان در کابل و همچنین خبرنگارانی که تلاش می کردند تظاهرات را پوشش دهند استفاده کردند صغره معتقد است که اگر تظاهرات ادامه پیدا می کرد پایان طالبان را رقم می زد.

بلافاصله پس از اعتراضات صغره می گوید که به آدرس جدیدی نقل مکان کرده و حدود بیست روز در آنجا بوده است در این مرحله او قصد داشت کشور را ترک کند او می‌گوید هر وقت از خانه بیرون می‌رفتم ماسک می‌زدم و کاملاً خودم را می‌پوشاندم تا کسی نتواند مرا بشناسد.

صغره مانند مرجانه علیرغم جابجایی خانه نگران بود که آدرسش با طالبان به اشتراک گذاشته شده باشد او تصمیم گرفت با کارفرمای خود تماس بگیرد او توضیح داد که ممکن است اطلاعات او توسط همکاران سابقش که گفته می شود شکنجه شده اند با طالبان در میان گذاشته شده باشد.

صغره به یاد می‌آورد در همان روز وقتی چند ساعت بعد از شام به خانه برگشتم طالبان پشت در بودند زمانی که طالبان وارد خانه شدند شروع به کتک زدن سه برادرم کردند و من در داخل خانه پنهان شده بودم به برادرانم دستبند زدند تا آنها را به جایی ببرند من نتوانستم پنهان بمانم و بیرون آمدم.

صغره می‌گوید که متوجه نشده بود که طالبان برادر کوچک‌ترش را پس از بستن چشمانش دستگیر کرده بودند از او در مورد کارش چرایی حضورش در اعتراض و سایر معترضان دخیل پرسیده شد صغره می گوید پسر خردسالش را که در آن زمان پابرهنه بود برای بازجویی از او گرفتند.

صغره به یاد می آورد حدود ۳۰ جنگجوی طالبان بودند و هیچ یک از آنها زن نبودند همه آنها مرد بودند آنها وسایل ما را مانند جواهرات و سایر کالاهای گران قیمت جمع کردند آنها فکر می کردند ما ثروتمند هستیم زیرا با خارجی ها کار می کردیم.

در داخل بازداشتگاه های طالبان

مرجانا به افغان وتنس می گوید زمان دقیق را به خاطر نمی آورم اما حدس می زنم حدود ساعت ۱۱ یا ۱۱:۳۰ صبح بود که خودروهای طالبان معترضان را در ۷ سپتامبر ۲۰۲۱ متفرق کردند و شروع به دستگیری ما کردند در حال دویدن بودم و تلفنم را دور انداختم که ناگهان طالبان صورتم را با پوشش سیاه پوشانده و من را داخل یک موتر انداختند.

آن روز مرجانا می گوید که او را به یکی از بازداشتگاه های طالبان برده اند افغان وتنس به دلیل نگرانی های امنیتی نمی تواند مکان دقیق را مشخص کند.

او می‌گوید در داخل خودرو از آنها التماس می‌کردم که مرا آزاد کنند اما آنها مرا فاحشه خطاب کردند و به من گفتند که ساکت شو و با سلاح‌هایشان به شانه‌ام می‌کوبیدند.

مرجانا به افغان وتنس می گوید که در بازداشتگاهی که او را به آنجا برده بودند هیچ پرسنل زن وجود نداشت و اتاق ها تنگ و نزدیک به هم بودند مرجانا می‌گوید او بیست دقیقه در اتاقی تنها ماند و پوشش سیاه هنوز روی صورتش بود.

جامعه مدنی و فعالان حقوق زنان افغان وتنس قبلاً در مورد شرایط مشابه صحبت کرده و نگرانی خود را در مورد غیبت افسران پلیس زن عدم دسترسی زندانیان به آب و غذا و آسیب پذیری آنها در برابر آزار و اذیت و آزار جنسی ابراز کرده اند.

به این فکر می‌کردم که ممکن است زنان معترض بیشتری را به اتاق بیاورند اما این کار را نکردند و من تنها فرد حاضر در آن اتاق بودم بعد از دو تا سه ساعت دو مرد آمدند و بازجویی‌های خود را شروع کردند.

اولین چیزی که از من پرسیدند این بود که چرا به تظاهرات پیوستم من به آنها گفتم که به هیچ گروه سیاسی وابستگی ندارم و فقط خواستار حقوق خود هستم در جریان بازجویی طالبان با دسته اسلحه بر روی پاهایم و با لوله پلاستیکی بر شانه و دستانم مرا کتک زدند.

مرجانا می گوید که بازجویی حدود ۳۰ دقیقه به طول انجامید و در آن طالبان مدام او را کتک می زدند و از وی در مورد وابستگی های ادعایی به گروه های سیاسی خاص و اینکه آیا از هر یک از آنها پول دریافت می کرد سؤال می کردند.

آنها سپس در را بستند و درخواست من برای تماس با خانواده ام را رد کردند اتاق فقط در داشت و پنجره نداشت مرجانا به یاد می‌آورد که صدای مردانی را که در اتاق‌های دیگر بازداشت می‌شدند و فریادشان را هنگام شکنجه می‌شنوم فقط یک لیوان آب به من دادند و شب را بدون غذا گذراندم و واضح است که نمی توانستم یک ثانیه چشمانم را ببندم تا بخوابم.

روز بعد تیم بازجویی طالبان دوباره به مرجانه آمدند این بار کیف او را جست‌وجو کردند و مشخصات فیس‌بوک و شماره واتساپ او را پرسیدند.

نمی‌خواستم نام واقعی‌ام را بدانند اما از دو شناسنامه‌ای که در کیفم داشتم متوجه این موضوع شدند آنها سپس نمایه فیس بوک من را جستجو کردند اما نتوانستند چیزی پیدا کنند زیرا نمایه من قفل شده بود مارجانا به افغان وتنس می گوید.

صغره و خانواده اش از جمله پسرش حوالی ساعت ۸ شب در جایی در کابل بازداشت شدند.

صغره به یاد می آورد تمام خانواده ام را به خانه ای بردند که طالبان آن را به زندان تبدیل کردند مادرم را به زیرزمین بردند و من را به طبقه دوم بردند تلفن های اعضای خانواده ما از جمله گوشی خودم را جمع آوری کردند.

صغره می گوید که دو گوشی در دست داشت و توانست یکی را که حاوی موادی بود که او آن را ضد طالبان توصیف می کرد پنهان کند.

صغره می گوید شب دوم که طالبان برای پرسیدن از من آمدند از آنها پرسیدم که ساعت چند است و آنها پاسخ دادند ۱۰ شب آنها شروع به بازجویی از من کردند و سؤالاتی از این قبیل پرسیدند کجا کار کردی؟ آیا با جبهه مقاومت ملی [NRF] در ارتباط هستی؟ آیا افرادی را که بخشی از جبهه مقاومت ملی هستند می‌شناسی؟

در طول بازجوییصغره می افزاید یکی از اعضای طالبان از توهین هایی مانند بی شرم کافر [کافر] استفاده کرد و پرسید که چرا در ۲۰ سال گذشته از آنها حمایت نکرده ام.

صغره در اتاق دیگری در بازداشتگاه می گوید که برادرش توسط طالبان شکنجه شده است او به افغان وتنس می گوید اگر طالبان برادرم را نمی گرفتند در عوض مرا شکنجه می کردند اما از این کار خودداری کردند زیرا من با پسرم بودم.

صبح ها زود بیدارم می کردند و می گفتند نماز بخوان من هرگز نتوانستم به درستی بخوابم زیرا به این فکر می کردم که چگونه مرا بکشند آیا آنها جلیقه انتحاری را روی من می پوشند؟ آیا آنها به من شلیک خواهند کرد؟ آیا آنها مرا از زیر شکنجه خواهند کشت؟ از ترسی که هر لحظه داشتم هرگز نمی توانستم بخوابم.

منتشر شد اما رایگان نیست

مرجانا می‌گوید که پس از امضای نامه‌ای مبنی بر توقف فعالیت‌هایش و موافقت با صحبت نکردن یا ظاهر نشدن در رسانه‌ها آزاد شد او به افغان وتنس می گوید که خوش شانس بود زیرا طالبان پس از دو روز و یک شب بازجویی او را به دلیل مدارک محدود علیه او آزاد کردند او ادعا می کند که برخی از معترضان دیگر پس از بازداشت به شدت شکنجه تجاوز جنسی و حتی کشته شدند.

او توضیح می دهد من شخصا فروزان صافی را می شناختم که جسدش بعدا پیدا شد و از یکی دیگر از دوستانم شنیدم که پس از تجاوز به او در بازداشتگاه طالبان باردار شده بود توسط پدرش کشته شد.

صغره می گوید که برای آزاد شدن باید با شرایط مشابه موافقت می کرد او به افغان وتنس می‌گوید طالبان به من گفتند… باید از کاری که انجام دادی توبه کنی سپس می‌توانیم تو را آزاد کنیم! گفتم البته هزار بار این را به خاطر شکنجه روحی و به خاطر اینکه می‌خواستم آزاد شوم گفتم سپس گفتند شما باید به ما خدمت کنید و امر ما را تبلیغ کنید نباید به کسی بگویی که با ما بودی.

صغره به افغان وتنس می گوید که برادرش هنوز در بازداشت است بنابراین او پس از آزادی علیه طالبان صحبت نکرد با این حال دستورالعمل های بیشتری به او داده شد

او توضیح می دهد طالبان شماره تلفن خود را به من دادند و به من گفتند که با مدیرم تماس بگیر بدون ذکر اینکه بازداشت شده ام و آدرس او را برای [آنها] بفرست گفتند ما از شما می‌خواهیم که محل اختفای دو معترض دیگر که همراه شما بودند را نیز به ما بدهید اگر به ما کمک کنید خداوند به شما پاداش خواهد داد.

صغره روز بعد حوالی ساعت ۴ بعد از ظهر آزاد شد اما تنها پس از بسته شدن چشمانش و رها شدن در مکانی تصادفی اما وقتی پس از تماس با یکی از برادرانش موفق به بازگشت به خانه شد مشکلات او پایانی نداشت.

خانواده ام حداقل دو روز به من اجازه ندادند بیرون بروم صغره می گوید با این حال برادرم بازداشت شد من دیگر نمی دانستم کجاست ما خیلی تلاش کردیم تا او را پیدا کنیم سعی کردم با انجمن خبرنگاران که عضو آن بودم تماس بگیرم و آنها نامه ای به ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان نوشتند.

پس از روزها تلاش برای یافتن برادرش صغره می گوید که خانواده اش با یکی از اعضای استخبارات طالبان تماس گرفتند که توضیح داد که بازداشت برادرش به دلیل ادعای پناهندگی بوده است خانواده صغره مخاطب را متقاعد کردند که چنین چیزی وجود ندارد.

او می‌گوید اما مسئله واقعی این بود که این واحد خاص طالبان فکر می‌کرد که ما پول کافی داریم تنها چیزی که آنها می خواستند پول بود بعد از ۱۴ روز برادرم را آزاد کردند اما جواهراتی را که از خانه ما برداشته بودند پس ندادند.

پس از تسلط طالبان صغره تجربه چهار ماه شکنجه ترس و خطر را توصیف می کند او می‌گوید که در یکی از عملیات‌های جستجوی خانه به خانه طالبان که چندین بار از زمان تسلط بر آن صورت گرفته است محل خود را تغییر داده و اسناد خود را مخفی کرده است.

او می افزاید من ناامید بودم و روزهای قبل از مرگم را می شمردم.

با وجود این صغره خود را یکی از خوش شانس ها می داند خبرنگاران بدون مرز با او تماس گرفتند و ترتیبی دادند که او و خانواده اش از افغانستان تخلیه شوند.

مرجانا چندان خوش شانس نبود او مانند بسیاری دیگر از فعالان روزنامه نگاران و کارمندان دولت و امنیتی سابق افغانستان در افغانستان باقی مانده و در ترس زندگی می کند او به افغان وتنس می گوید که از خانواده اش دور شده است و به دلیل نگرانی در مورد امنیت خود در مکان های مختلف مخفی زندگی می کند.

او می گوید من دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم من کارم حمایت خانواده ام فعالیتم را از دست دادم.. همه چیزم را از دست دادم و اکنون در میان دیوارهای خانه ای زندانی هستم که حتی مال من نیست.

خبرنگار افغان وتنس: افغان وتنس

Share Article